مگ مانی

بلاک چین به کجا میرود - به قلم فرهاد مقدم سلیمی - قسمت اول

**در سال 1865 میلادی، سردبیر یک روزنامه ی آمریکایی در سرمقاله اش نوشت: " اشخاص کاملا مطلع و آگاه می دانند که امکان انتقال صدا از طریق سیم امری محال است و حتی اگر بر فرض محال چنین چیزی هم عملی شود، هیچ فایده ی علمی در بر نخواهد داشت!" ... حدود ده سال بعد "تلفن" از آزمایشگاه الکساندر گراهام بل سر بدر آورد و جهان را دگرگون ساخت.

**یک اختر شناس و ریاضیدان بسیار مشهور کانادایی به نام Simon NewComb در مقاله ی معروفی نوشت: " هیچ یک از ترکیبات احتمالی عناصر شناخته شده، هیچ یک از اشکال ماشین ها و شکل های شناخته شده ی انرژی را نمی توان طوری با هم تلفیق کردو از آنها ماشینی ساخت که انسان به کمک آن بتواند مسافت های طولانی را در هوا پرواز کند!" ... کمتر از یک سال بعد از این نقل قول، برادران رایت - Wright - با اولین هواپیمای جهان به هوا برخاستند. **از همه بدتر، پیش بینی ارنست رادرفورد - Ernest Rutherford - کاشف و پدر ساختار هسته ی اتم بود. وی در سال 1933 میلادی، پیش بینی کرد که انرژی موجود در هسته ی اتم هرگز آزاد نخواهد شد! ... تنها 9 سال پس از این پیش بینی، اولین واکنش زنجیره ای هسته ای به وقوع پیوست. به جرات می توان گفت که اگر این پیش بینی رادرفورد، بسیاری از دانشمندان جوان را مایوس نکرده بود، شکافت هسته ی اتم بسیار زودتر اتفاق میفتاد. ** 25 سال قبل که من سه پاراگراف بالا را در کتاب تاثیر گذار و مهم "شوک آینده" نوشته ی "آلوین تافلر" خواندم، از دانستن این مطلب که شخصی مثل "سایمون نیوکام" و از آن مهمتر دانشمند بزرگی مثل "ارنست رادرفورد" - که قهرمان علمی آن دوران من بود - ممکن است اشتباه به آن بزرگی کند، کل پس زمینه ی فکری ام به هم ریخت.  این "به هم ریختگی پس زمینه ی فکری" ، بعد ها خیلی به کار من آمد (بسیار لازم است که هر چند وقت یک بار در افکار و عقایدمان یک خانه تکانی مفصل کنیم یا چیزی باعث این خانه تکانی مفصل بشود!) سالها قبل، وقتی در بورس تهران شروع به تحقیق در زمینه ی Psycho-Trade - یا استفاده از علوم روحی در بازار سرمایه - کردیم ، دانشمندان درجه یکی را داشتیم که وجود ارتباط با ارواح (با تعریف و متدلوژی خاص غربی آن) را تایید کرده بودند. کتاب معروف "انسان روح است نه جسد"، لیست بسیار قابل توجهی از این دانشمندان به دست داده بود : "سر اولیور لوج" - "سر آلفرد راسل والاس" - "ویلیام جیمز" و قس علیهذا - کسانی که عقایدشان را در حیطه ی تخصصی شان مورد قبول کلیه ی دانشمندان دیگر بود.  لیکن با همان "پس زمینه ی به ریخته ی فکری" (عقاید خانه تکانی شده) به زودی دریافتیم که به احتمال بسیار بالا این دانشمندان نیز در این زمینه راه به خطا رفته اند. تحقیقات علمی (خصوصا تحقیقی که توسط دانشگاه هاروارد راهبری شد) ، همگی بر این صحه می گذاشت و قهرمانان کتاب "انسان روح است، نه جسد" مثل خانم "کراندن" و "اساپیا پالادینو" ی معروف از قرار معلوم در گفتار و کردار خود صادق نبودند و به راحتی توانسته بودند حتی دانشمندان خوش فکر را نیز تحت تاثیر قرار دهند.  از مقدمه ی بالا می خواهم به دو نتیجه برسم

اول اینکه خیلی نباید پیش بینی هایی که قدرت انسان را در انجام کارها و رسیدن به رویاهایش محدود می سازد، جدی گرفت

دوم اینکه حتی برترین دانشمندان جهان هم ممکن است حرف هایی زده باشند و یا ایده هایی داشته باشند که سرتاسر اشتباه باشد.  از نظر من صحبت های برخی مشاهیر بازار سرمایه ی جهان راجع به "بی فایده بودن بلاک چین"، "قلابی بودن بیت کوین" و "حبابی بودن قیمت کریپتو کارنسی ها" نیز در ردیف همین ها قرار می گیرد:  "استیون روچ - اقتصاد دان نامی - در مصاحبه ای بیت کوین را حباب بزرگ و خطرناک نامید" - "رابرت لئونارد گفت بیت کوین یک حباب نیست، خیلی بدتر از یک حباب است!" - بسیاری از روسای بانک های مرکزی جهان، در مقابل بیت کوین جبهه گرفته و آن را بسیار خطرناک و پرخطر ارزیابی کرده اند - بسیاری از سرمایه گذاران نامی به بیت کوین خندیده اند و هرگز آن را وارد سبد سهام خود نساخته اند.  بانک مرکزی ایران نیز اخیرا خرید و فروش ارزهای دیجیتال را ممنوع کرد و به طور گسترده سایت های خرید و فروش کریپتوکارنسی ها و سایر ارزهای الکترونیک فیلتر شدند و درگاههای بانکی آنها مسدود شد (در واقع بانک مرکزی ما، قبل از رییس جمهور آمریکا و اسراییل دست به تحریم خود زد)  نگاهی به نوع تغییرات محیط پیرامون ما و جهت پیشرفت جهان بشری به سمت آنچه "انبوه زدایی" - Demassifying - نامیده می شود، این مساله را برای ما روشن خواهد ساخت که هر گونه مقابله با تکنولوژی بلاک چین و ارزهای رمزنگاری شده، آب در هاون کوبیدن است.

 

 

نگاهی به نوع تغییرات محیط پیرامون ما و جهت پیشرفت جهان بشری به سمت آنچه "انبوه زدایی" - Demassifying - نامیده می شود، این مساله را برای ما روشن خواهد ساخت که هر گونه مقابله با تکنولوژی بلاک چین و ارزهای رمزنگاری شده، آب در هاون کوبیدن است.  به نظرم، اساتیدی که بیت کوین را یک حباب بزرگ می خوانند، این قسمت از پیشرفت جامعه ی جهانی و سمت و سوی تغییرات نوین بشر را نادیده گرفته اند. آشنایی با این سمت و سو ، ما را به این نتیجه خواهد رساند، که تکنولوژی بلاک چین و فرزند کوچک آن بیت کوین یا هر کرپتوکارنسی دیگر ، تکنولوژی غالب آینده ای خواهد بود که به سمت "انبوه زدایی" می رود.  انبوه زدایی - یا تمرکز زدایی و یا مرجعیت زدایی (Decentralization) به زبان ساده به معنی باز توزیع دانش، قدرت و ثروت در بین بلوک ها (یا تک تک آحاد) یک زنجیره از بلوک ها (یا جامعه) می باشد.  دو - سه سال قبل سریال طنزی از تلویزویون پخش شد به نام "در حاشیه" ، ساخته ی آقای مهران مدیری که عملکرد پزشکان را در قالب طنز به انتقاد کشیده بود. این سریال - خواسته یا نا خواسته - در جهت "انبوه زدایی" - DeMassifying - حرکت می کرد و به همین خاطر نیز از سوی پزشکان (این خدایان سفید پوش!) با مخالفت های فراوانی روبرو شد. حتی وزیر بهداشت وقت با آن مقابله کرد و از مسئولین مربوطه خواست که این سریال که "هیبت" پزشکان را از بین می برد، ادامه نیابد.  "هیبت زدایی" یکی از مظاهر "انبوه زدایی" است و پیشرفت جامعه ی بشری به سمت زدودن هر بیشتر "هیبت ها" و "انحصارات" نشانه گذاری شده است.  تا همین 40 - 50 سال قبل، منابع پزشکی، همچون کتب اوراد و جن گیری، در پستو نگهداری می شد و جز پزشکان که خود را "حکیم" می نامیدند، کسی به آنها دسترسی نداشت. عموما در تمام نقاط دیگر دنیا نیز همین طور بود. پزشک برای خود یک رب النوع بود که بیماران مجبور به پرستش مقام او بودند. به تدریج که کتب پزشکی همه گیر شد و راه درمان بیماری ها در همه جا - علی الخصوص اینترنت - پخش شد، مقام رب النوعی پزشکان نیز تقریبا در تمام کشورهای جهان اول با چالش مواجه شد (بماند که در کشورهای کمتر توسعه یافته که هنوز "انبوه زدایی" جای خود را بخوبی پیدا نکرده، همچنان بیماران ساعت ها مجبورند در انتظار چند دقیقه ویزیت این خدایان سفید پوش وقت خود را تلف کنند). در کشور خودمان ایران نیز می بینیم که طلیعه های این چالش کم کم هویدا شده است (یک مثال آن محکوم شدن پزشک معالج آقای عباس کیارستمی).  منابع فراوان علمی قابل دسترس همگان ، دستگاههای فشار خون که اکنون در هر خانه ای یافت می شوند، دستگاههای اندازه گیری قند خون که اکنون همه جا در دسترس هست و دهها اختراع و اکتشاف بشری در این زمینه، همه در جهت "انبوه زدایی" علم پزشکی بوده است. امکاناتی که تنها دو دهه ی قبل کسی فکر داشتن آنها را نیز نمی کرد.  نه فقط پزشکی که تمام علوم و رشته ها و انحصارات و هیبت ها، همه در حال زدوده شدن هستند و جهت پیشرفت بشری همواره به این سمت بوده است. تقریبا در تمام زمینه های علمی، دانشی که به شدت تحت انحصار متخصصان قرار داشت، رفته رفته از کنترل آنها خارج می شود و در اختیار عموم قرار می گیرد.  تا همین چند سال قبل، بعد از نوشتن هر متن آرزوی هر نویسنده ای این بود که چند نفر پیدا شوند و نگاهی به متن او بیندازند. اما دریغ از حتی یک نفر. یعنی چطور می شد متنی را نوشت؟ چطور می شد آن را منتشر کرد؟ چطور می شد برای متنی که نوشته ای خواننده ای پیدا کرد؟  اما جهت پیشرفت بشری، به سمت "انبوه زدایی" اکنون کار را به غایت آسان ساخته است. انتشار هر متن که زمانی تنها در انحصار انتشاراتی ها و مطبوعاتی ها بود، اکنون در اختیار هر کسی، حتی کودکان است. هر چه می خواهی بنویس و از طریق همین تلگرام یا دهها پیام رسان و وبلاگ و شبکه ی اجتماعی دیگر در بین ده ها - صدها - هزارها و میلیون ها نفر منتشر کن. صاف و ساده! مفت و مجانی! دیگر خبری از انحصار چاپ گر ها و چاپ چی ها و انتشاراتی ها نیست. دیگر امکان ممیزی وجود ندارد.  زمانی بود که پخش هر فیلم و ویدئو منحصرا در اختیار صدا و سیما بود و اکنون پیشرفت بشری در قالب انبوه زدایی و انحصار زدایی، تک تک مردم را توانا ساخته که خود هر کدام یک صدا و سیما باشند. پیشرفت بشری ما را توانا ساخته که هر کدام برای خود یک تلویزیون، یک رادیو و یک رسانه ی مستقل باشیم. دیگر هیچ مرکزی، انحصار رسانه را ندارد. رسانه توزیع شده و از تجمع انبوه به در آمده است. این همان حرکت پیشرفت بشری به سمت "انبوه زدایی" است. تکنولوژی Decentralization انحصار صدا و سیما و هر مرجع رسانه ای دیگر در هر جای دنیا را در هم شکسته است.

زمانی بود که پخش هر فیلم و ویدئو منحصرا در اختیار صدا و سیما بود و اکنون پیشرفت بشری در قالب انبوه زدایی و انحصار زدایی، تک تک مردم را توانا ساخته که خود هر کدام یک صدا و سیما باشند. پیشرفت بشری ما را توانا ساخته که هر کدام برای خود یک تلویزیون، یک رادیو و یک رسانه ی مستقل باشیم. دیگر هیچ مرکزی، انحصار رسانه را ندارد. رسانه توزیع شده و از تجمع انبوه به در آمده است. این همان حرکت پیشرفت بشری به سمت "انبوه زدایی" است. تکنولوژی Decentralization انحصار صدا و سیما و هر مرجع رسانه ای دیگر در هر جای دنیا را در هم شکسته است.  هیچ زمانی تعداد خرده کیش ها و خرده ادیان در جوامع بشری به این حد نبوده است. در سراسر دنیا هر کس که فکری به ذهنش رسیده، یک خرده کیش جدید با قوانین و تفکرات نو ایجاد کرده است. در همین تهران خودمان آنقدر حلقه ی کیهانی و کهکشانی (!) وجود دارد که تعجب را بر می انگیزد. یک نفر با یک وردی "سردرد" ها را معالجه می کند. یک نفر دیگر با استفاده "سنگ پا" توانایی درمان دیابت را کسب کرده است! و دیگری با استفاده از امواج کیهانی، زندگی جدیدی به همگان نوید می دهد.  هیچ کدام هم همدیگر را قبول ندارند و ادعا دارند که حرف حق تنها نزد ایشان است و بس (عجیب آنکه همه ی این خرده کیش ها شعار عشق و دوستی و محبت دارند و در عین حال عملا در حال پاره کردن و دریدن یگدیگرند).  حال اگر به آرامی افق دید را بالاتر بریم، وقتی که خوب نگاه می کنیم در عین کثرت، وحدتی در انبوه این عقاید می یابیم : اینها تماما در جهت پیشرفت بشری و "انبوه زدایی" و "مرکز زدایی" از ایمان و عقاید است. همچنان جهت پیشرفت بشری به سمت انبوه زدایی و Decentralization ثابت باقی مانده است. مرحوم "بلز پاسکال" در شاهکار فلسفی خود کتاب Pense'es خداوند را از طریق محاسبات آماری ثابت می کند و در یک استدلال جالب بر پایه ی حساب آمار و احتمالات نتیجه می گیرد که چنانچه "فقط یک درصد و نه بیشتر" حق با حضرت مسیح بوده باشد و خداوند وجود داشته باشد، آنوقت کاملا عقلانی خواهد بود که نتیجه بگیریم بهترین و پرسودترین کار دنیا، اعتقاد به خداوند است و با عمل به همان یک درصد احتمال، سعادت ابدی را بجای عذاب ابدی برای خود خریده ایم.  آن مرحوم البته محاسبات آماری خود را با این آکسیوم (یا اصل موضوع) انجام داده بود که در دنیا جز مسیحیت کیش و آیین دیگری نباشد. بدون شک اگر می خواست در حال حاضر و با این همه عقاید و خرده کیش های مختلف در جهان محاسبات خود را انجام دهد، خود یکی از طرفداران پرو پا قرص تمرکز زدایی یا Decentralization می شد.  اکنون که به طور مختصر با "انبوه زدایی" و سوگیری جهت پیشرفت بشری آشنا شده ایم، پر بیراه نیست که فکر کنیم جهت تغییر بانک ها و موسسات مالی نیز به سوی انبوه زدایی و تمرکز زدایی خواهد بود. به این معنی که بانک ها انحصار خود را از دست بدهند و به زودی "هر کس بانک خودش را داشته باشد" و درست مثل ایام قدیم، پولش را در بالش زیر سر بگذارد و با خیال راحت بخوابد.  

منتها این بار دیگر، پول مورد نظر، همیان پر از سکه ی طلا و نقره نیست. بلکه ارز دیجیتال و رمز نگاری شده است.  شکی نیست که هیچ دولتی و هیچ بانک مرکزی در هیچ کجای دنیا، چنین تغییری را برنتابد. چه کسی از محدود شدن اختیاراتش خوشحال می شود؟ کدام نهاد انحصاری از انحصار زدایی خوشحال می شود؟ همانطور که پزشکان در مقابل "هیبت زدایی" سریال "در حاشیه" ساکت ننشستند. همانطور که صدا و سیما بارها جلوی پای سایت های رقیب مانند "آپارات دات کام" و امثال آن سنگ انداخت، طبیعی است که هر بانک مرکزی نیز در مقابل این ایده که "هر کس بانک خودش باشد" ساکت نخواهد نشست.  روند پیشرفت بشری، اما راه خود را یافته است. پیشرفت بشری همانند رودخانه ای ست که در جهت خود می رود و هر گونه پایداری را در هم می شکند. لائو تزو - حکیم معروف چینی (که از قضا پزشک هم بود) - 2500 سال قبل گفت که مثل پولادی باش که دور آن پنبه پیچیده اند. یعنی در ظاهر نرم باش و در باطن سخت. در این صورت مثل آب خواهی بود و هیچ چیز در جهان یارای جلوگیری از رفتن و شدن تو را ندارد. اکنون تکنولوژی بلاک چین دقیقا همان تمثیل لائو تزو را به ذهن متبادر می سازد. بلاک چین نیز همان پولادی است که دور آن پنبه پیچیده اند. این تکنولوژی دقیقا همانند آب راه خود را از میان موانع مختلف باز می کند و پیش می رود. بلاک چین و فرزندان کوچک آن "بیت کوین" و دیگر کریپتو کوچولوها در حال جا انداختن این امکان هستند که "هر کس می تواند بانک خود را داشته باشد" بدون اینکه به بانک های رنگارنگ احتیاجی باشد. بلاک چین در حال انبوه زدایی و Decentralization از بانک ها و سیستم های عریض و طویل مالی جهان است.

نظرات (0)

امتیاز 0 خارج از 5 بر اساس 0 رای
هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

نکست مانی

نکست مانی، بستری برای پیشرفت در حوزه کریپتوکارنسی، محیطی برای ثبت آگهی رایگان کریپتو، قطعات و .... خود و همچنین صفحه اجتماعی کریپتوکارنسی 

نکست مانی

اشتراک در خبرنامه

نگران نباشید. ما از اسپم کردن متنفریم. هر زمان که بخواهید می توانید انصراف دهید!

مگ مانی در شبکه های اجتماعی