Pchain اولین سیستم بومی چند زنجیره در جهان است که ماشین مجازی اتریوم (EVM) را پشتیبانی میکند که شامل یک زنجیره اصلی و چند زنجیره مشتق شده یا منشعب شده می باشد. که اپلیکیشن هایی با بلاک چین با اندازه بزرگ امکان فعالیت میدهد. Pchain با استفاده از 4 خصوصیت متمایز خود مستقیما وارد رقابت تنکاتنگ با رهبران و نسل جدید بلاک چین شده است:
همکاران Pchain:
ChinaLedger، آزمایشگاه ابداعات دانشگاه هاروارد، اتحادیه بلاک چین آمریکای شمالی، IEEE و دانشگاه کوینزلند استرالیا جزو همکاران پروژه Pchain هستند. تاکنون برنامه ریزی شده است که 3 پروژه مربوط به اپلیکیشن معروف بین المللی با بلاک چین بزرگ بر مبنای Pchain فعالیت کنند. برای مثال، پروژه فرهنگی بلاک چین که توسط تولید کننده موسیقی مشهور بین المللی کلید خورده است و توسط اتحادیه بلاک چین ژاپن نیز به رسمیت شناخته شده است و توسط شبکه هایی مثل DAIFU CCTV، IFENG.com و بسیاری از رسانه های دیگر گزارش هایی در مورد آن داده شده است و همچنین پروژه تحقیقاتی بلاک چین آنتی-کوانتوم که با همکاری آزمایشگاه کلیدی دانشگاه تسینگوا در حال انجام است و توسط بسیاری از مراجع آکادمیک نیز به رسمیت شناخته شده است. بعلاوه باید بیان کرد که تعداد دیگری از پروژه های بلاک چین نیز در حال مذاکره برای استفاده از سیستم Pchain هستند.
مقایسه Pchain با سایر پروژه های بلاک چین:
توکن و معیارهای آن
نقشه راه:
مارچ 2018: انتشار Position Paper
اکتبر 2018 – مرحله شبنم: توسعه هسته سیستم Pchain که حساب های این سیستم و گسترش قرارداد هوشمند را پشتیبانی میکند انتشار White paper و تست شبکه
مارچ 2019- مرحله رودخانه : عرضه محصول بر روی شبکه اصلی و تکمیل اسناد مربوط به API و Wiki خروجی.
ژوئن 2019- مرحله دریا: گسترش توانمندی های گراف دانش و بلاک چین داده و پشتیبانی از توسعه فصل مشترک های بیرونی
سپتامبر 2019- مرحله اقیانوس: معرفی تعدادی از پروژه های اپلیکیشن بر پایه بلاک چین به منظور تشکیل پیمان بلاک چین گراف دانش.
در نهایت باید گفت که اگر تیم Pchain به تعهدات خود در زمان معهود عمل کنند Pchain میتواند به سرمایه ای بالغ بر 5میلیارد دلار دست یابد که به سرمایه گذاران ICO خود سود نزدیک به 200 برابر (20000%) در بازه زمانی 18-15 ماهه می دهد.
پلتفرم به زبان ساده
پلتفرم (platform) چیست؟
احتمالا واژه پلتفرم را تاکنون در حوزه های زیادی شنیده اید، از دنیای تکنولوژی و نرم افزار گرفته تا کسب و کارها و دنیای خودرو سازی و ... که هر کدام پلتفرمی مختص خود دارند و در این مورد پلتفرم بلاک چین که موضوع مد نظر ماست.
مثالهایی که از پلتفرم می توانیم نام ببریم، مثل پلتفرم اندروید، پلتفرم ویندوز، پلتفرم تلگرام ، پلتفرم لینکدین، پلتفرم بلاک چین، پلتفرم بیت کوین، پلتفرم اتریوم و...
پلتفرم یک بستر اصل و کلی است که بر اساس آن سایر چیزها ساخته می شوند. به نحوی پلتفرم حکم یک واسط را اجرا می کند. تا تعاملی بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان ایجاد کند و عرضه و تقاضا را سرعت بخشیده و ارتباطات را تسهیل می کند.
پلتفرم در فارسی
معنی پلتفرم به فارسی یعنی «سکو» شاید کمی عجیب به نظر برسد که چرا پلتفرم به معنی سکو استفاده می شد.
از گذشته ها، هنگامی که شخصی قصد داشته سخنرانی انجام دهد روی یک سطح بلند یا سکو می رفته و تا به همه افراد اشراف داشته باشد و بتواند مبحث خود را عنوان کند در این وضعیت سایرافراد نیز بهتر می توانستند او را ببینند و سخنانش را بشنوند.
از همین جهت هر شخصی که قصد ایراد سخن یا ارائه محصولی را داشته باشد، همیشه از یک سکو استفاده می کند.
پلتفرم در دنیای تکنولوژی
در دنیای تکنولوژی بستری است که بر اساس آن سایر نرم افزارها ساخته می شوند. مثلا بر اساس پلتفرم اندروید نرم افزارهای اندرویدی طراحی می شوند.
کسب و کارهای پلتفرمی
پلتفرم بلاک چین
در حوزه بلاک چین نیز موضوع به همین شکل است که خود بلاک چین بستری ایجاد کرده است تا سایرین برای ثبت اطلاعات، تسهیل شدن دسترسی به اطلاعات و دریافت گزارشات و پیگیری های دقیقتر از آن استفاده کنند.
البته نخستین حوزه تخصصی که از تکنولوژی بلاک چین استفاده کرده است، رمز ارزهاست. دراین مورد که افراد و کسب و کارها با استفاده از بستر بلاک چین اقدام به ارائه کوین ها و توکن هایشان نموده اند.
پلتفرم بلاک چین چیزی خیلی فراتر از کریپتو کارنسی هاست، که در مبحث فعلی ما نمی گنجه.
در ادامه مهمترین پلتفرم های بلاک چینی را معرفی خواهیم نمود...
مفهوم DAG(directed acyclic graph) برای اولین بار توسط Demian Lerner در سال 2015 معرفی شد. او این مفهوم را در paper مربوط به کریپتوکارنسی DAG تعریف کرده است. تکنولوژی DAG سیستم جایگزینی ست که به کریپتوکارنسی ها اجازه میدهد که بدون نیاز به بلوک ها و ماینرها مشابه با تکنولوژی بلاک چین عمل کنند.
Stratis یک پلت فرم توسعه بلاک چین برای کسب و کارهای سازمانی است که به راحتی میتواند برنامه های کاربردی خاصی بر روی بلاک های خصوصی اجرا کند. اساس کاری Stratis API، سازمان ها را قادر می سازد تا سرعت رشد خود و فرآیند توسعه را ساده کند.
این پلت فرم عمدتا موسسات مالی را مورد هدف قرار داده ولی هر کسب و کاری که به استفاده از بلاک چین باشد میتوان از این پلت فرم بهره مند شود بعنوان مثال: آنها اخیرا با یک شرکت غذای دریایی (Earth Twine) همکاری داشته اند.
Stratis معمولا رویکرد پیاده سازی بیشتری نسبت به دیگر پلت فرم های بلاک چین می گیرد.
از دیگر امکانات Stratis این است که، خدمات مشاوره ایی را به کسب و کارهایی که نیاز به راهنمایی در زمینه ارتقا تکنولوژی خود دارند قرار می دهند. آنها همچنین با کاربران خود در رابطه با برنامه ها و فرآیند ساخت خود کار میکنند تا بطور کامل در رابطه با قرارداد هوشمندی که انجام داده اند آشنا شوند.
امکاناتStratis :
- پلت فرم توسعه ی این شرکت (nStratis) یک راه حل ساده و مقرون به صرفه برای برنامه های C# و Net blockchain است.
راه حلی دقیق به پیدا کردن نیاز های خود در قیمت های رقابتی است. بلاک چین اختصاصی این پلت فرم آخرین تکنولوژی امنیتی و ثبات بیت کوین را با آخرین پیشرفت ها در سرعت و مقیاس پذیری و سفارشی سازی ترکیب کرده و در اختیار کاربرد قرار می دهد.
- اقتصادی جدید و همه جانبه:
$ STRAT سوختی است که قدرت Stratis بلاک چین را چند برابر و امن تر می کند که برای پرداخت هزینه در هر معامله ایی در میان کاربران در بازار $ STRAT استفاده می شود. Stratis یک توکن رمزگذاری دیجیتال است که به صورت رایگان در مبادلات بعنوان یکی از بهترین رمزگذار های برترmarketcap استفاده می شود. بلاک چین Stratis برپایه ی الگوریتم بیت کوین است و به همین دلیل یکی از مطمئن ترین سیستم رمزگذاری امروزی به شمار می رود.
- منبعی برای توسعه دهندگان:
Stratis Academy، مشاوره دهنده ایی کامل و بزرگ برای کسانی که میخواهند در کسب و کار خود موفق باشند تا بتوانند با مهارت و شناخت خود یک توسعه دهنده برتر در بلاک چین باشند.
بخش Stratis Academy
برای به اشتراک گذاشتن دانش بلاک چین و پرورشC# اختصاص داده شده است.
Stratis Academy نسل بعدی توسعه دهندگان بلاک چین را در سراسر جهان آموزش می دهد تا آنها را برای پروژه های بلاک چین در صنایع مختلف آماده کند؛ این کار را با ارائه محصوصلات آموزشی، نمونه کارها، زیرساخت های فنی و پروژه های نوآوری انجام می دهد.
آپشن Stratis Wallet:
Stratis در کریپتوکارنسی نسبتا جدید است و کیف پول زیادی در دسترس ندارد، اما برای حمایت از متقاضیان اولیه چند کیف پول در اختیار کاربران گذاشته است.
- StratisX Wallet، Stratis Electrum Wallet کیف پول های رسمی دسکتاپ تیم Stratis هستند.
تیم کاری:
Stratis کارشناسانی را برای برآورده ساختن چالش های توسعه دهندگی و پیاده سازی بلاک چین در سراسر جهان گرد هم آورده است. Stratis یک شرکت عامل جهانی است که توسط یک تیم گردآوری شده از طریق مدیران کسب و کار، توسعه دهندگان، کارشناسان بازاریاب، مشاوران و فروش تشکیل شده است و در همه جای جهان، امریکا و آسیا و اروپا، مشغول به کار هستند.
"پلت فرمی مناسب برای برنامه های کاربردی و امن"
اینکه بدانیم که آیا عصر دیجیتال از اینترنت بوده است یا برعکس بسیار سخت است. اما این را قطعا می دانیم که ما اکنون در دوره جدیدی زندگی میکنیم. پیش از نیمی از مردم این سیاره دسترسی همیشگی به اینترنت دارد، که فرصت های فوق العاده ایی را برای نوآوری، خلاقیت و اتصال در اختیار می گذراد.
این فرصت بی نظیر چالش های خاص خود را نیر به همراه دارد. اطلاعات بسیاری از کاربران در سیستم های زیادی به دست سازمان های بزرگ تر قرار دارد و چنین داده هایی باید با دقت انجام بگیرد و مسئولیت بسیار بالایی نیز به همراه دارند.
برای مبارزه با از بین رفتن اطلاعات، پلت فرم Mainframe برای ارائه امنیت بر روی این موارد تمرکز دارد:
- رمزگذاری کامل بر روی تمام داده ها برای حریم خصوصی.
- پنهان کردن روابط بین المللی و نظارت بر مقاومت آن ها.
- برقراری ارتباطی آزاد و بدون سانسور.
Mainframe چگونه کار می کند؟
همانطور که در بالا ذکر شد، Mainframe یک مدل حکومتی را بصورت انگیزشی اجرا می کند. این خدمات به این شکل در اختیار کاربر گذاشته می شود:
- بسته های مشوق هوشمند
- تحویل بسته های مشوق
- اجرا کردن این بسته ها
- ذخیره سازی فایل ایمن سازی
- خدمات پس از تحویل بسته
هر شبکه دارای کلید می باشد، کلیدی برای رمزگشایی و رمز گذاری داده ها استفاده می شود و یک کلید عمومی برای تبادل اطلاعات قبلی وجود دارد. این بسته ها برای هر گروه در حالت چند رسانه ایی ارسال می شود. Mainframe یک پروتکل برای کلیدی مشترک فراهم می کند تا از تکرار اطلاعات حساس جلوگیری شود.
"مسیریاب تاریک" (Dark routing) برای مخفی کردن اطلاعات در مورد افرادی که با آنها ارتباط برقرار می کنند استفاده می شود، این کار با تنظیم مسیریابی و براساس کار Holbrook بر روی پروتکل PSS انجام می شود. بسته ها بدون اینکه آدرس مقصد بطور کامل افشا شود به هر گروه هدایت می شوند. در اینجا Mainframe پروتکل های مدیریت جلسه را فراهم می کند که به برنامه های کاربردی این اجازه را می دهد تا مسیرهای جداگانه را دنبال می کند.
گروه های همکاری به توافق می رسند تا تحویل و دریافت بسته ها را فراهم کنند. این بسته ها هنگامی که از یک آستانه مشخصی عبور می کنند، همکار یک "صورتحساب" و "چک" به همکار دیگر صادر می کند. این کار با استفاده از رمزنگاری آن بسته را امضا می کند و میشود آن را بصورت ورودی به چک لیست اضافه کنند. این چک را نیز می توان برای زمانی بعدی استفاده کرد.
شبکه Mainframe، توزیع کننده و غیر متمرکز است. این به این معنی است که کاربران، شبکه توانایی رشد و تغییرات خود را هم میتوانند به اشتراک بگذارند و هم ترک کنند. پروتکل شبکه Kademlia تضمین می کند که گروه سعی در کشف مسیر های جدید دارد.
Mainframe طراحی شده است تا هر برنامه ایی برا برای استفاده از پلت فرم آسان کند. این پلت فرم به دنبال ارائه قرارداد های هوشمند برای برقراری ارتباط با لایه های انگیزشی مبتنی بر توکن های multiplechain است. در نهایت، با تمرکز بر توسعه دهندگان، فراهم کردن ابزار و پشتیبانی از آنها و سرعت پخشیدن به مرکزیت دارد.
چراMainframe:
- پشتیبانی کامل.
- نوآوری مجاز: هیچکس نمیتواند در هیچ جایی قوانین را تغییر داده و شما را قفل کند
- حریم خصوصی و امنیت: همه چیز تخت کنترل کامل شما قرار می گیرد و از ورود شخص ثالث جلوگیری می شود.
کسب درآمد: افزایش سود با مدل های کسب و کار جدید.
دسترسی جهانی: دسترسی به یک انجمنی مهیج و بازار کاریی بدون مرز.
انعطاف پذیری: در هر کجا میتوانید این کار را انجام دهید و در سراسر جهان و با هر زبان و بلاک چینی.
گروه کاری:
این تیم شامل 12 کارمند تمام وقت در چندین سایت می باشد.
Mick Hagen: مدیرعامل و موسس است. او علوم کامپیوتر در پرینستون خوانده است و در کمک به رشد Zinch برای بین المللی شدن آن کمک کرد، که میلیون ها دانش آموز و 800+ دانشجو در دانشگاه های سراسر جهان را خدمت می کند.
Carl Youngblood: در بخش CTO کار می کند. متخصص در برنامه های کاربردی است، مشارکت او با فن آوری بلاک چین به سال 2010 باز می گردد، در پیش از انتشار اتریوم در بیت کوین وارد شد و سرمایه گذاری کرد.
دیگر کارکنان: Brad Hagen، Austin Craig، David Sun و...
و در آخر:
Mainframe یک پلت فرم برای برنامه های کاربردی است که دارای ردیاب ها، هکر ها و هرنوع سانسور است.
با وجود گفتگوهای روزانه درباره ی حریم خصوصی و نیاز های زندگی مردم و همچنین کشور ها ممکن است Mainframe در سال های جاری نیز ادامه پیدا کند.
"QuarkChain"
A High-Capacity Peer-to-Peer Transactional System
یکی از اهداف QuarkChain استفاده از تکنولوژی sharding برای ارسال بیش از 1 میلیون تراکنش در ثانیه استTPS (Transactions Per Second). این پلت فرم خود را بعنوان یک بلاک زنجیره ایی نظیر به نظیر با ظرفیت بسیار بالا برای کمک به ازائه برنامه های سریع و امن معرفی کرده است.
این پلت فرم چارچوبی مجزا از بلاک چین دارد که هدف آن برای کمک به تسهیل معاملات مالی در پیوند با استاندارد های تجاری است که در سراسر جهان حضور دارند. این پروژه هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، زیرا آنها اخیرا آزمایشگاه خود را در ماه می 2018 منتشر می کنند.
در حدود 50 سال پیش هنگامی که اینترنت راه اندازی شد، چه کسی فکر می کرد روزی این سرویس تبدیل به یکی از اجزای زندگی انسانها شود؟ «بلاک چین» در دنیای امروز هم چنین شرایطی دارد، به ظاهر پیچیده ولی در واقعیت کاربری ساده ای دارد. با بی نهایت امکاناتی که فراهم می کند.
بلاک چین دولتی و تضاد فلسفی
فلسفه ی بلاک چین بر اساس تمرکز زدایی، مرجعیت زدایی و در یک کلام Decentralization بنا شده است. بنابراین هر گونه تلاش "دولت" ها جهت استفاده از آن عقیم خواهد ماند، به این دلیل ساده که عموم دولت ها بر پایه ی تمرکز و مرجعیت شکل گرفته اند. یک دولت در مسیر تمرکز گرایی حرکت می کند و بلاک چین در جهت تمرکز زدایی . طبعا این دو هیچ گاه نمی توانند در کنار هم قرار گیرند.
یک نمونه ی شکست طرح دولتی بلاک چین در زمینه ی کریپتوکارنسی ها، "پترو" ارز رمزپایه ی ساخت دولت ونزوئلا ست. دولت ونزوئلا با هدف دور زدن تحریم ها و جذب سرمایه اقدام به صدور اولین ارز رمزپایه ی دولتی کرد. اما طبق شواهد موجود این اقدام یک شکست کامل بوده است (لااقل تا کنون). در آخرین اقدام، دولت ونزوئلا حاضر شد نفت خود را حتی با 30 درصد تخفیف به هند بدهد و در عوض "پترو" بگیرد که شرکت خریدار هندی حتی با 30 درصد تخفیف نیز حاضر به انجام این معامله نشد. سی درصد تخفیف در خرید نفت، خیلی زیاد است. وقتی کسی با چنین میزان تخفیف هم کریپتوی شما را نمی خرد، یعنی کریپتوی شما شکست خورده است.
سیستمی که بلاک چین قرار است صحت و امنیت - Integrity - آن را تامین کند، یک سیستم توزیع شده - Distributed - یا غیر متمرکز - Decentralized - است. یک تعریف ساده برای سیستم Decentralized این است که هیچ گاه نمی توان آن را با فشردن یک دکمه خاموش یا روشن کرد. با این تعریف ساده به خوبی می توان متوجه شد که یک بلاک چین دولتی، اصلا بلاک چین نیست. بلاک چینی که دولتی باشد، یعنی که کلید روشن و خاموش آن دست دولت است (چون اصولا هچ دولتی در دنیا اینقدر آزاد اندیش نیست که بخواهد کلید روشن و خاموش سیستم خود را توزیع کند و یا دست کس دیگری بسپارد). وقتی هم که کلید خاموش و روشن یک سیستم دست دولت باشد، آن سیستم هر چیزی می تواند باشد، جز یک سیستم Decentralized .
شفافیت، اصل اول بلاک چین است . اگر شفافیت نباشد، سیستم Integrity ندارد و وقتی یک سیستم Integrity نداشته باشد، اصولا یک سیستم بلاک چین نیست. یکی از علل شکست "پترو" که ارز رمز پایه ی دولت ونزوئلاست، همین عدم شفافیت است. هیچ کس نمی داند چه مقدار از این کریپتو عرضه شده است و کی عرضه شده است. هیچ گونه شفافیتی در کار نیست. اصولا اگر دولت ونزوئلا می خواست شفاف باشد و شفاف عمل کند، کارش به راه اندازی کریپتوکارنسی نمی کشید. دولتی که شفاف نیست، بهتر است وارد کریپتو کارنسی نشود. چون هیچ کس به دنبال سرمایه گذاری غیر شفاف نمی رود.
بانک مرکزی ونزوئلا مدتهاست که میزان پول چاپ شده در کشور (نقدینگی) و بسیاری متغیرهای اقتصادی دیگر را اعلام نکرده است. در چنین فضای غیر شفافی، "پترو" در حقیقت یک کریپتوکارنسی نیست، بلکه واحد پول جدیدی است در کنار واحد پول رسمی کشور (بولیوار) با این تفاوت که پشتوانه ی واحد پول رسمی، طلاست (یا شاید یک زمانی طلا بوده است) و واحد پول غیر رسمی (پترو) قرار است که پشتوانه ی نفت داشته باشد. طبعا وقتی امکان خرید و فروش نفت در بازار هست، کسی در پی استفاده از پترو نخواهد بود.
یک از ملزومات کریپتو ها، امکان mining آنهاست. یعنی که هر کس که عضو بلاک چین باشد، باید بتواند آن کرپیتو را تولید کند. لیکن چنانچه یک کریپتو دولتی باشد، ماینینگ آن کریپتو به معنی چاپ پول و دخالت در کار بانک مرکزی خواهد بود. چنین کاری در هیچ جای دنیا پذیرفته نیست و بنابراین اصولا یک کریپتوی دولتی، یا امکان پذیر نیست و یا بمثابه شیر بی یال و دم و کوپالی است که امکان mining ندارد. (البته برخی کریپتوهای جدید - مثل بیترولیوم که در سه ماه گذشته بالای 200% سود ایجاد کرد - اصولا امکان ماینینیگ ندارند و صد البته دولتی هم نیستند!)
یکی از امکانات کریپتوکارنسی ها، این است که می توانند در شرایطی برای مقاصد پولشویی استفاده شوند. وقتی یک دولت از کریپتوکارنسی استفاده می کند، طبعا پنج نیت در نظر خواهد داشت:
وقتی شما به عنوان یک دولت می خواهید از کریپتوها برای مقابله با هژمونی دلار یا پولشویی بین المللی و یا دور زدن تحریم ها استفاده کنید، طبعا دو راه در پیش دارید. راه اول اینکه کریپتوی خود را به مردم کشور خودتان ندهید و صرفا به طور بین المللی در خارج از کشور برای آن بازار پیدا کنید. در این صورت مردم کشور خودتان دیگر امکان پولشویی با آن کریپتو را نخواهند داشت و در حقیقت فقط خودتان امکان پولشویی خواهید داشت.
این همان راهی هست که دولت ونزوئلا در پیش گرفته است و از همین جهت است که پترو را نمی توان با واحد پول ونزوئلا (بولیوار) خریداری کرد. پترو را فقط می توان با دلار آمریکا خریداری کرد.
راه دوم این است که از اصل پراگماتیستی "جنگ کوچک - جنگ بزرگ" استفاده کنید. این اصل در یک جمله می گوید:
Lose the battle, Win the WAR
یعنی جنگ کوچک را بباز تا در جنگ بزرگ برنده شوی (برای رسیدن به اهداف بزرگ، اهداف کوچک را فدا کن). جنگ کوچک پولشویی محدود در داخل کشور و جنگ بزرگ مقابله با هژمونی دلار یا پولشویی بین المللی یا دور زدن تحریم هاست. برخی نشانه ها حاکی از این است که برخی کشورها، بدون سر و صدا و تابلو کردن خود و با کمک بخش خصوصی قوی از این روش استفاده می کنند. یعنی میزانی از پولشویی در داخل کشور را با آزاد کردن خرید و فروش کریپتو کارنسی ها و ای کارنسی ها ندید می گیرند( در جنگ کوچک شکست را می پذیرند)، تا بتوانند در جنگ بزرگ تر (مقابله با هژمونی دلار یا پولشویی بین المللی یا دور زدن تحریم ها) موفق باشند.
زیان جنگ کوچک خانگی (مجاز اعلام کردن خرید و فروش ارزهای الکترونیک و رمزنگاری شده) را می توان با اجرای قوانین ضد پولشویی - KYC Process - به حداقل رساند، لیکن تلاش برای به صفر رساندن آن باعث قفل شدن و ناکارآمدی روش خواهد بود. حتی بزرگترین شرکت های ارز الکترونیک مثل پی پال آمریکا و وبمانی روسیه که کاملا رگوله و تحت نظارت هستند، درصدی از پولشویی را آگاهانه با دیده ی اغماض می نگرند.
البته دولتی که هوشمندی استفاده از اصل "جنگ کوچک - جنگ بزرگ" را داشته باشد، آنقدر نیز هوشمند هست که خودش به نحو "تابلو" اقدام به صدور کریپتو ها نکند و این کار را به بخش خصوصی بسپارد.
... و صد البته دولتی که هوشمندی سپردن کارها و اعتماد به بخش خصوصی را داشته باشد، کارش به جایی نخواهد رسید که بخواهد با کریپتوها مشکلاتش را حل کند. کریپتوها التیام می بخشند، اما درمان نمی کنند.
پینویس: تضادهای فلسفی را جدی بگیرید. هر تفکر و اقدامی که از پایه تضاد فلسفی داشته باشد، دیر یا زود محکوم به شکست خواهد بود.
در سال 1374 - یعنی حدود 22 سال قبل - به طور جدی در پی یک اسلحه بودم تا با آن کلیه ی بنگاهداران و دلالان املاک را بکشم.
حدود سه سال قبل از آن در حالیکه هنوز دانشجوی دانشکده فنی بودم ، یک کارگاه تولیدی با سرمایه ی اندک راه انداخته بودم. اول جوانی و جاهلی بودم و عقیده ی راسخ داشتم که تنها پول حلال، پولی است که از تولید حاصل شود. هیچ گونه درآمد دیگری را حلال نمی دانستم. 20 ساله و شهره به راستگویی بودم. تا آن زمان حتی یک نماز شب قضا رفته نداشتم، نماز یومیه که جای خود.
اما کار بدون سرمایه امکان پیشرفت نداشت. بنابراین آنقدر در گوش مادرم خواندم، تا با فروش تنها ارثیه ی پدری که خانه ای فکستنی در جنوبی ترین نقطه ی تهران بود، موافقت کرد.
خانه را به کار تولید زدم و در سیل تورم سالهای 73 و 74 در مدت کمی ورشکست شدم. در همان مدت نیز قیمت خانه بیش از 2 برابر شد.
به مادرم قول داده بودم که ظرف مدت کمی، یک خانه ی بهتر برایش بخرم. حالا نه تنها کل پول خانه و سرمایه ام را بر باد داده بودم، که با آن اوضاع تورم ، توان اجاره کردن یک خانه ی پست تر را نیز به زور داشتم.
در آن زمان، یک دانشجوی رشته ی مهندسی یعنی یک "گاو شخم زن" کامل بودم (به مقالات "گاو شخم زن" که قبلا در همین کانال تلگرامی نوشتم رجوع کنید). کسی که می خواست مشکلات دنیا را به معادلات ریاضی و قوانین فیزیک حل کند و ارزشی برای علوم انسانی قائل نبود. کسی که دنیا را "تکنیکی " و مثل گاوهای شخم زن، فقط از روبرو می دید و هیچ دید بنیادی و از بالا به وقایع نداشت.
با همین دید گاوهای شخم زن، کل مشکلات تورم جامعه را در دلالی می دیدم و چون بزرگترین ضربه را از تورم مسکن خورده بودم، دلالان مسکن را بزرگترین دشمن خود و جامعه فرض می کردم. واقعا دنبال یک اسلحه بودم که بنگاهداران املاک را بکشم.
در این زمان، دیگر چندان شهره به راستگویی نبودم و بلکه برعکس، داشتم شهره به دروغگویی می شدم. نمازهای یومیه در حال پاک شدن از برنامه ی روزانه ام بود، نماز شب که جای خود.
وقتی شما یک بازنده ی تورم هستید، همه چیز به ضرر و زیان شما رقم می خورد. هر لحظه که می گذرد به زیان شماست. به عینه می بینید که هر کس سعی می کند از بار تورمی روی دوش خود بردارد و به دوش شما بیندازد. لیکن چون شما در آخرین زنجیره ی تورمی هستید، مجبورید تمام بارها را خودتان تحمل کنید و کسی نیست که از فشار روی شما بکاهد
صاحبخانه، بار تورمی خود را روی شما خالی می کند و کرایه و پول پیش را افزایش می دهد. بقال سر کوچه بار تورمی خود را روی شما خالی می کند و اجناس را گرانتر به شما می دهد. نانوا، راننده تاکسی و غیره و غیره همه بار تورمی خود را روی شما خالی می کنند چون شما آخر زنجیره ی تورمی هستید. یعنی ندارترین افراد. بدون کار و بدون سرمایه و بدون پشتوانه.
صحبت از بالا رفتن قیمت خانه شما را عصبی می کند. صحبت از بالا رفتن قیمت دلار و سکه شما را عصبی می کند. صحبت از بالا رفتن قیمت لوازم خانگی و اتومبیل شما را عصبی می کند. چون هیچ کدام از اینها را ندارید و به چشم خود می بینید که هر روز در حال پسرفت هستید. اندک درصدی که روی قیمت ها می رود، مثل این است که تکه ای از گوشت شما را می کنند.
همه جا صحبت از پول و سکه و دلار و خانه است و اینها شما را آزار می دهد. چون هیچ کدام را ندارید و هر لحظه در حال عقب گرد بیشتر در زندگی هستید. از همه کس عقب افتاده اید. به تدریج گوشه گیر و عصبی می شوید. به جای مجالس شادی به مجالس عزا تمایل پیدا می کنید و مکان های دوست داشتنی شما بهشت زهرا و هیات های مذهبی می شود. اما اینها هم مشکلی از شما حل نمی کنند.
در این حال طبیعی است که دشمن دلالان و مردم دلال صفت شوید. چون در اولین نگاه، اینها هستند که تورم را ایجاد کرده اند و دائم به آتش آن می دمند.
اما شما اشتباه می کنید. مسبب تورم و گرانی دلالان نیستند. اینها معلولان تورم هستند، نه علل آن.
لیکن رسیدن به این دید بنیادی که مسبب تمام اینها ، نه دلالان و مردم عادی بلکه "سیستم حکومتی" (به معنی مجموعه ی State و Government) بوده است، حداقل 15 سال از بهترین سالهای عمر مرا در بر گرفت. زمانیکه به تدریج از تحصیل علوم مهندسی به مطالعه و تحقیق در علوم انسانی و اقتصاد تغییر جهت دادم.
پس از مقدمه ی نسبتا طولانی بالا که به علت شرایط تورمی کنونی لازم به نظر رسید، توجه خود را باز می گردانیم به مقوله ی بلاک چین و دلالی:
دلالی، چه آن را مفید و مولد بدانیم و چه غیر مفید و غیر مولد، با گسترش بلاک چین، به حاشیه رانده خواهد شد. زیرا بلاک چین، خود "دلال اعظم" است که از طریق سیستم Peer-to-peer و شفافیت بیش از حد خود، امکان حذف کلیه ی واسطه ها و دلال ها را دارد.
**در سال 1865 میلادی، سردبیر یک روزنامه ی آمریکایی در سرمقاله اش نوشت: " اشخاص کاملا مطلع و آگاه می دانند که امکان انتقال صدا از طریق سیم امری محال است و حتی اگر بر فرض محال چنین چیزی هم عملی شود، هیچ فایده ی علمی در بر نخواهد داشت!" ... حدود ده سال بعد "تلفن" از آزمایشگاه الکساندر گراهام بل سر بدر آورد و جهان را دگرگون ساخت.
ICON یک بلاک چین با ساختار زنجیره واسط است که می تواند بلاک چین های مختلفی مانند بیت کوین، اتریوم و QTUM را بهم وصل کند. در ابتدا ICX به عنوان یک رمز ارز واسط استفاده شده است، این پلتفرم با تعيين نرخ ارز از طريق DEX Reserve، معاملات را در ميان انواع مختلف رمز ارزها ارزيابي مي کند. ICX را می توان برای پلتفرم های ارائه ICO مانند ERC-20 به عنوان توکن استفاده شود.
نکست مانی، بستری برای پیشرفت در حوزه کریپتوکارنسی، محیطی برای ثبت آگهی رایگان کریپتو، قطعات و .... خود و همچنین صفحه اجتماعی کریپتوکارنسی